به نام خالق زیباییها
ای خدای زمان های خوب
ای خدای بوهای نیکو
ای خدای آهنگ های دل نشین
ای خدای عواطف قشنگ
ای خدای فکرهای بزرگ
ای خدای احساس های شیرین
ای خدای …..
به تو پناه می برم
از آنچه در آن رضای تو نیست.
بعضي بر عقيده اند كه چون خدا را نمي توان ديد پس خدايي وجود ندارد، در صورتي كه بسياري از چيز هاي اطراف ما و حتي’ در وجود خود ما نيز ديده نمي شود اما براي هر فردي بودن آنها واضح وروشن است.
براي مثال درد كه كسي آنرا مي بيند اما آنرا احساس مي كند و نشان دهنده اتفاقاتي در بدن است يا عقل و فكر كه به وسيله مغز انسان كنترل وتوليد مي شود و يا اكسيژني كه انسان تنفس مي كند.
وحتي در بين روابط اجتماعي نيز احساسات و عواطف، به خصوص حس مادري كه انسان چه فرزند و چه مادر باشد حاضر نيست اين احساس را با تمام ماديات دنيا تعويض كند؛ جلوه نمايي مي كنند.
و نيز نور خورشيد كه نوري سفيد است و زماني كه در منشور آب تابيده شود به رنگهايي زيبا تبديل مي شود و قابل رؤيت مي گردد.
حال چگونه توقع داريم خدايي كه خالق اين هاست را با چشم ظاهر بين(چشم مادي و دنيايي) ببينيم.